|

تازه ازدواج کردهها سوار بر مرکب عشق و دلبستگی رویایی جز ازدواج موفق در سر ندارند. اغلب آنها در شروع معتقدند که روابط آنان «متفاوت از دیگران است» و عشق عمیق و خوشبختی آنها پشتوانه زندگی مشترک آنها خواهد بود. اما دیر یا زود، اغلب این زوجها میبینند که برای برخورد با مسائل و تضادهایی که به تدریج در زندگی مشترکشان ریشه میدواند، از آمادگی لازم بیبهرهاند. به تدریج با حقیقت افزایش بیقراری و نومیدی و دلتنگی آشنا میشوند و این در شرایطی است که اغلب نمیدانند مشکل آنها در کجاست و از چه سرچشمه میگیرد.
وقتی ابرهای تیره بر روابط آنها سایه میاندازد و در محاصره توهم و سوءتفاهم قرار میگیرند و روابط محبتآمیزشان از دست میرود، کمکم به این نتیجه میرسند که ازدواجشان یک اشتباه بوده است. درمانگرهای روانی بیش از هر چیز دیگر فریاد تقاضای کمک بیمارانی را میشنوند که میبینند که زندگی مشترک شاد گذشته آنها در شرف از هم پاشیدگی است. حتی زوجهایی که 30 یا 40 سال پیش ازدواج کردهاند به این نتیجه میرسند که ادامه زندگی مشترک برایشان غیرممکن شده است.
وقتی شیرآب چکه میکند، خیلی راحت فکری، به حال آن میکنند اما وقتی عشق و محبت میان آنها تحلیل میرود، راهی برای برخورد با آن نمییابند.
از یک نظر عجیب است که این همه زندگی مشترک از هم میپاشد. لحظهای به همه نیروهایی که انتظار دارید از ادامه زندگی مشترک حراست کند توجه کنید. دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن مطمئنا از جمله غنیترین تجربههای مردم هستند و به این کیفیت سایر امتیازات زندگی مشترک یعنی صمیمیت، با هم بودن، رسیدگی به یکدیگر، امنیت عاطفی و خیلی از چیزهای دیگر را بیافزائید تا بر شدت تحیر شما اضافه شود. میبینید کسی هست که روح خستهتان را آرام میبخشد، با یاسها و دلتنگیهایتان در میستیزد و با شما در هیجان زندگی و اتفاقات خوشایند آن سهیم میگردد. دستمایههای امید و تشویقهای پدر و مادر و سایر خویشاوندان و جامعه که از شما ادامه زندگی مشترک را انتظار دارند، فشارهای خارجی برای ادامه همبستگی زناشویی است. با این همه نیرویی که در جهت تقویت مناسبات و ادامه زندگی مشترک وجود دارد، چرا اشکالات بروز میکند؟ چرا عشق- چه رسد به سایر انگیزهها- برای دوام زندگی زناشویی کافی نیست؟
متاسفانه نیروهای گریز از مرکزی در کارند که میتوانند زندگی مشترک را از هم بپاشند: توهمات دلسردکننده، سوءتفاهمهای پیچیده و اختلافهای عذاب آور، اغلب ضعیفتر از آنست که بتواند در برابر این نیروهای مخرب و نتایج حاصل از آن، یعنی رنجش و عصبانیت و دلخوری دوام بیاورد. برای تحکیم روابط زناشویی و ایجاد محبت بیشتر و برای جلوگیری از گسیختن پیوندهای مودت عواملی بیش از عشق لازم است.
برداشتهای آرمانگرایانه جراید از ازدواج، زوجها را برای برخورد موثر و پیروزمندانه با دلسردی و افسردگی این اصطکاک آماده نمیکند. سوء تفاهم ها و تضادها که انباشته میشوند، آتش خشم و رنجش را شعلهور میسازند. همسری که قبلا یار و یاور و صمیم و همراه بوده، حالا به چشم خصم نگاه میشود.
لازمه حفظ روابط زناشویی
عشق با آنکه محرک قدرتمندی برای زوجهاست. که یار و یاور هم باشند، خوشبخت شوند و تشکیل خانواده بدهند، برای ادامه زندگی و حفظ زندگی زناشویی کافی نیست و نقشی در ایجاد خصوصیات شخصی و مهارتهایی که لازمه زندگی مشترک موفق است ندارد. لازمه داشتن مناسبات حسنه، کیفیات و خصوصیات فردی متعهد است که از جمله آنها میتوان به تعهد، حساسیت، سخاوت، ملاحظه، صمیمیت، و فاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان اشاره کرد. زن و شوهر به همکاری، مودت، حسن تفاهم و باورهای همگون نیاز دارند. باید انعطافپذیر، پذیرنده و بخشنده باشند، باید خطاهای یکدیگر را تحمل کنند و به خصوصیات هم بها بدهند. تنها در صورت وجود این خصوصیات و تقویت به مرور ایام آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد.
اغلب زوجها در برخورد با اشخاص ثالث مشکلی ندارند. اما به ندرت کسانی را پیدا میکنیم که با درک لازم و احاطه به مهارتهای فنی بتوانند روابط صمیمانه خود را شکوفایی بخشند. اغلب آنها از دانش لازم برای اتخاذ تصمیماتی که خواسته همسرانشان را برآورده سازد بیبهرهاند. وقتی شیرآب چکه میکند، خیلی راحت فکری، به حال آن میکنند اما وقتی عشق و محبت میان آنها تحلیل میرود، راهی برای برخورد با آن نمییابند.
ازدواج و حتی با هم زندگی کردن با سایر مناسبات زندگی تفاوت دارد. وقتی زوجی با هم زندگی میکنند و متعهد به حفظ زندگی مشترک هستند، توقعاتی از هم پیدا میکنند. هر کدام انتظار دارند که از عشق بیقید و شرط ، صمیمیت و وفاداری و حمایت دیگری برخوردار باشند، زن و شوهر، بطور صریح یا غیرمستقیم، کلامی و غیرکلامی خود را به رعایت این نیازهای عمیق متعهد کردهاند. هر اقدام زن یا شوهر مفاهیمی مشتق از این امیال و انتظارات دارد.
به خاطر شدت احساسات و توقعات و تحت تاثیر وابستگی عمیق و معانی سمبلیک و اغلب دلبخواهی که زن و شوهر برای اعمال یکدیگر در نظر میگیرند، احتمال برداشت سوء و تفسیر نادرست رفتارهای آنها از هم زیاد است.
وقتی در اثر سوء تفاهم اختلافی بروز میکند، زن و شوهر به جای توجه به مسئله در مقام سرزنش یکدیگر حرف میزنند. وقتی مشکلات نمایان میشوند و خصومت و سوء تفاهم بالا میگیرد، زن و شوهر جنبههای مثبت و قوت یکدیگر را از یاد میبرند و به تدریج کار به جایی میرسد که اصل زندگی مشترک زیر سوال میرود و گرفتاری اصلی و عامل سوء تفاهم فراموش میشود.
شناخت صحیح و درک زن ها
به گفته ی روان شناسان، اغلب مردها باورهای نادرستی در مورد زنان دارند که اغلب گله گذاری های آنان را شامل می شود. این باورهای غلط ناشی از عدم شناخت صحیح و عدم درک روحیه ی لطیف زن هاست و آن ها را برای شناخت بیش تر آقایان از همسرانشان بیان می کنیم:
هفت باور نادرست مردها درباره ی زن ها
1- زن ها سیری نا پذیرند
2- حفظ و نگهداری آن ها مشکل است
3- زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند
4- زن ها حسود هستند
5- زن ها زیاده از حد احساساتی هستند
6- زن هایی که قوی و توانا هستند، نیازی به مراقبت ندارند
7- زن ها آزادی مرد را مختل می کنند
باور غلط: زنها سیری ناپذیرند
مردها،تمایل و گرایش همیشگی زن مبنی بر بهبود و اصلاح کارها را با پر توقع بودن و سیری ناپذیری مزمن او اشتباه گرفته اند. این طبیعت زن است که به فکر بهبود، اصلاح و ارتقاء همه چیز است.
زنها- دست کم بیش تر آنها- بسیار کم توقع اند و می توان به راحتی با کوچک ترین چیزها خوشحالشان کرد. با یک لبخند، اظهار محبت و دلتنگی در آغوش گرفتن و ... خواهید دید چطور از شادی لبریز خواهند گشت.
باور غلط: حفظ و نگهداری زن ها مشکل است
واقعیت این است که حفظ و نگهداری روابط صمیمی مشکل است. زن ها می خواهند رابطه شان سالم و صمیمی باشد و بدین جهت ازمردها توقع دارند برای این منظور وقت بگذارند و بر روی صمیمیت رابطه تلاش کنند.
زنها استانداردهای بالایی برای روابط صمیمی خود دارند، نه از آن رو که ایرادگیر و پرتوقع هستند، بلکه از آن جهت که عمیقاً متعهد و پایبند بوده و می خواهند که موفق باشند.
باور غلط: زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند
مردها تلاش زن را برای سازمان دهی، برنامه ریزی و حل مشکلات می بینند و سپس آن را به اشتباه به عنوان تلاشی از جانب زن برای کنترل مرد و بهره کشی از آن تعبیر می کنند.
واقعیت این است که زنها می خواهند کمک کنند، ایفای نقش کنند، بهبود بخشند، ارتقاء دهند و به حساب آورده شوند.
یکی از رایج ترین شکایت های زن ها از مرد زندگی شان آن است که بیش تر مردها، در فرآیند تصمیم گیری خود، زن ها را دخالت نمی دهند. از آن جا که زن ها از این احساس بیزارند، پس تلاش می کنند تا خود را به نحوی در جریانات زندگی همسرشان وارد کنند. بدین معنا که سوال می پرسند و راه حل ارایه می دهند. مرد، علاقه و کمک همسرش را به معنای تلاش برای مداخله و سلطه جویی معنا می کند.
اولویت اول یک زن در زندگی محبت است. اگر همسرش را ناراحت ببیند، دوست دارد به او کمک کند. اگر او را در مواجهه با مشکلی ببیند، می خواهد راه حلی ارایه کند، همه ی اینها به خاطر این است که همسرش را دوست دارد و به او عشق می ورزد.
باور غلط: زن ها حسود هستند
واقعیت این است که زن ها محافظ و نگهبان روابط صمیمی و نزدیک خود هستند و می خواهند از رابطه ی خود با مردی که دوستش دارند محافظت کنند. نه از آن جهت که به همسر خود اعتماد ندارند، بلکه از آن رو که او را دوست دارند. به طور غریزی و فطری، زنان از هر چه برایشان ارزشمند باشد، مراقبت می کنند.
باور غلط: زن ها زیادی احساساتی هستند
یکی از زیباترین ویژگی های زنها این است که قابلیت این را دارند که حس کنند و احساس داشته باشند و این احساسات را نشان دهند و ابراز کنند و این موهبتی بس گران بهاست. اما باور غلط این است که نشان دادن احساسات ،کیفیتی ضعیف تر و ناخواستنی تر از پنهان کردن احساسات می باشد. این همان پیامی است که اغلب مردها در کودکی وهنگامی که پسربچه ای بودند دریافت کرده اند. این که گریه نکردن، بهتر از گریه کردن است. خشن و قوی بودن، بهتر از ترسو بودن است. مستقل بودن بهتر از نیازمند بودن است.
بنابراین مردها، اغلب احساسات طبیعی زن ها را به غلط ،ضعف نفس تلقی می کنند و توانایی آنها را در حس کردن و احساس داشتن را به زیاده روی احساسی تعبیر می کنند.
مردها معمولاً زن را متهم می کنند که زیاده از حد احساساتی هستند. به این دلیل که مسئولیت گفتار یا رفتار نامهربانانه و احیاناً خشونت آمیز خود را نپذیرند.
بیشتر زن ها زیادی احساساتی نیستند، بلکه فقط احساساتی هستند! مردها هم همینطور. اما نمی توانند به راحتی احساسات خود را نشان دهند یا ابراز کنند. حقیقت آن است که مردها به همین دلیل زن ها را بسیار دوست دارند، همین حساس بودن، احساساتی بودن و توانایی حس کردن زن، دلیل آن است، زیرا همین احساساتی بودن زنهاست که به آنها امکان می دهد به مردها محبت بورزند و چنین احساسات خوبی را در آنها تولید کنند.
باور غلط: زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند
اشتباهی که مردان مرتکب می شوند این است که قدرت و توانایی را با خودکفایی اشتباه می گیرند. صرف این که زنی قوی و با اعتماد به نفس است به این معنا نیست که هیچ گونه نیازی ندارد و اصلاً به این معنا نیست که به شخص توانمند و نیرومند دیگری نیاز ندارد و این گونه نیست که هرگز خسته، ترسیده، وحشت زده و بی رمق نمی شوند.
واقعیت این است که اگر زنی به تنهایی هم قادر به انجام تمام کارها باشد، باز دوست دارد قدرت، توان، حمایت و مراقبت مردش را حس کند. هر قدر هم زنی قوی و مستقل باشد، همچنان نیاز دارد که احساس کند به طرق مختلف از او مراقبت می شود.
زن هایی بیش تر نیاز به توجه، حمایت و مراقبت دارند که از دیگران بیش تر حمایت و مراقبت می کنند.
باور غلط: زن ها آزادی مرد را مختل می کنند
مردها اغلب به اشتباه، درخواست های طبیعی و منطقی زن ها را مبنی بر شرکت در رابطه، با تلاش زن برای سلب آزادی مرد اشتباه می گیرند. زن ها دوست دارند روابطی متعهدانه و صمیمانه ایجاد کنند.
هر کسی به مجرد این که به رابطه ای وارد می شود، مقادیری از آزادی های شخصی خود را از دست می دهد. چرا که از حالا به بعد شخصی که با او رابطه برقرار کرده اید، به آنچه می گویید یا رفتار می کنید، واکنش نشان خواهد داد.
آزادی واقعی به این معنا نیست که چه کارهایی می توانید بکنید و چه کارهایی نمی توانید بکنید. بلکه به معنای آزادی در محبت ورزیدن آن هم بدون ترس و دریافت کردن بدون مقاومت و دادن و بخشیدن بی دریغ می باشد.
زن ها هرگز سعی ندارند چیزی را از مرد سلب کنند. برعکس آنها می خواهند محبت، فداکاری، از خودگذشتگی، تعهد، پایبندی و وفاداری خودشان را به مرد هدیه کنند. تمام تلاش های یک زن برای ایجاد رابطه با همسرش و صمیمی بودن و حل مشکلات است نه برای سلب آزادی از مرد.
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 11 / 4 / 1390برچسب:عشق,زندگی,دوس داشتن,دوستت دارم,شکست,اشتباه,مرد,نامزدی,قبل,بعد,ازدواج,باور,غلط, :: 3:15 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 11 / 4 / 1390برچسب:عشق,زندگی,دوس داشتن,دوستت دارم,شکست,اشتباه,مرد,نامزدی,قبل,بعد,ازدواج,بد,قول, :: 7:58 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
اغلب زنانی كه در سن ازدواج قرار دارند، در تصور و خیال خود آرزوی ایجاد یك رابطه گرم و صمیمی با همسرشان را دارند ، مثل نشستن كنار شومینه در یك بعداز ظهر سرد زمستانی و صحبت در مورد آرزوها و خیالات شیرین خود.اما متاسفانه در زندگی واقعی خود چنین فضایی راكمتر تجربه می كنند و این كمی دردناك است ، به خصوص برای خانمها. در ادامه چند گام اساسی برای ایجاد بینش بهتر زنان نسبت به همسرانشان بیان می شود.این 10 گام به زنان كمك می كند كه به جای تلاش برای تعمیر و اصلاح نقاط منفی همسرشان به تقویت روابط بهتر و موفق تر نائل شوند.
1- از خودتان مراقبت كنید: این حقیقت را درك كنید كه بهترین چیزهایی كه برای همسرتان می توانید انجام دهید برای خود شما نیز خوب است، مثل خوردن غذاهای سالم، آراستن و تیمار كردن از خود و انجام مرتب حركات ورزشی. با این كار شما احساس بهتری خواهید داشت و بعلاوه همسری با توانایی قابل توجه و جذاب برای همسرتان باقی خواهید ماند(بدون در نظر گرفتن سن تان)
2- تشكر از همسرتان را فراموش نكنید: زمانی كه محققان از مردان در مورد خواسته آنها از همسرانشان سوال می كنند اغلب آنها قدردانی كردن همسرانشان را در ابتدای خواسته هایشان بیان می كنند. هر كس دوست دارد كه مورد قدردانی واقع شود . پس كارهایی كه همسرتان برای شما ، فرزندان و كلا زندگی انجام می دهد را به خاطر داشته باشید و از او تشكر كنید. با این كار شما لبخند ی بس عمیق روی صورت همسرتان نقش می زنید و قلب او را راضی و شاد می كنید.
3- روابط عاشقانه خود را حفظ كنید: آخرین باری كه برای همسرتان یك میان پرده رومانتیك خلق كردید را به خاطر آورید. اگر نمی توانید به خاطر آورید ، پس الان بهترین موقع است. بی دریغ محبت كنید، با نوشتن یادداشت های عاشقانه ، ترتیب یك قرار بیرون از منزل و یا یك نزدیكی گرم و صمیمانه. این كه جذابیت او برای شما همچنان ماندگار است را برای او یادآوری كنید.
4- به او اجازه بدهید اوقاتی را در كنار دوستانش بگذراند: نیاز دارد كه مدتی برای خودش باشد زمانی برای استراحت ، انجام فعالیت های مورد علاقه یا ارتباط با دوستان. اگر همسر شما به فوتبال علاقه دارد و بر عكس شما از آن منزجر هستید ، او را تحت فشار قرار ندهید تا از خواسته خود دست بكشد. او را در تقویت ارتباط دوستانه اش با سایر مردان تشویق كنید. او از مصاحبت با دوستانش لذت خواهد برد. مطالعات نشان می دهد كه افرادی كه ارتباطشان را با دوستان حفظ كرده اند ، زندگی طولانی تر و سالم تری خواهند داشت.
5- همسر خود را در اولویت قرار دهید: انواع مشغله های كاری ، خانه و بچه كافی است تا پایه های اساسی زندگی به دست فراموشی سپرده شود و این هنر شماست كه در كشاكش این مسائل زمانی را برای تقویت این پایه های اساسی ترتیب دهید. به كار همسرتان و علائق او ، ابراز علاقه كنید و نشان دهید كه او در همه حال برای شما مهم است.
6- سعی نكنید او را عوض كنید: آیا شما اجتماعی و همسرتان خجالتی است؟ آیا شما منظم و او شلخته است؟ متخصصان رفتار مدعی هستند كه شما نمی توانید دیگران را عوض كنید. شما تنها می توانید خودتان و شیوه عكس العمل تان را عوض كنید. پس به جای نق زدن به همسرتان ، راه دیگری پیدا كنید. خود را سرگرم چیزهای دیگر كنید و یا براحتی از كنار این مسائل بگذرید و حساسیت نشان ندهید. اما فراموش نكنید كه به محض دیدن یك رفتار صحیح از او و یا تغییر و اصلاح رفتارش ، از او تشكر كنید. مثلا به خاطر مرتب كردن وسایل شخصی اش. عمدتا تقویت نقاط مثبت كارسازتر از نق زدن است.
7- از او نخواهید كه خواسته های شما را حدس بزند: اینكه فكر كنید همسرتان بخاطر اینكه مدتی با شما بوده بنابراین تمام خواسته ها آرزوهای شما را می داند صحیح نیست. همه ما انسانها توده ای از خواسته ها و آرزوهای منحصر به فرد داریم . تعجب نكنید اگر همسرتان فكر كند خواسته شما ، مطابق خواسته های اوست. اگر چیز خاصی می خواهید كه می دانید او نمی تواند حدس بزند به او بگو یید. نه این كه مثل یك راز در سینه حفظ كنید وبعد به خاطر برآورده نشدنش حسرت بخورید.
8- به توسعه روابط د وستانه خود ورای زندگی زناشویی توجه كنید: بعد از ازدواج فراموش كردن روابط با دوستان پرداختن به همسر امری آسان به نظرمی رسد. اما فراموش نكنید كه یك نفر به تنهایی _ مثل همسرتان_نمی تواند تمام نیاز های شما را برآورده كند. بنابر این غیر منطقی است كه انتظار داشته باشید همسرتان هم یك عاشق واله، هم یك همراه و هم یك دوست دختر فوق العاده باشد. بنابراین بهتر است روابط خود را با دوستانتان بعد از ازدواج حفظ كنید. این امر سبب می شود كه شما احساس خوشایند تری داشته باشید. و همچنین انرژی لازم برای ارتباط با همسرتان را بدست آورید..همسران
9- اجازه دهید همسرتان از وقت استراحت خود مطابق میلش استفاده كند: همسرتان هم درست مثل شما نیاز به زمانی برای استراحت و تجدید قوا دارد و در عین حال هركس به شیوه ای تمایل دارد از این ساعات استفاده كند. مثلاممكن است شما با یك نوشیدنی خنك و یا یك گفتگوی صمیمی به آرامش و تجدید قوا دست یابید و همسرتان با چند لحظه سكوت و تنهایی یا خواندن روزنامه یا تماشای تلویزیون.بنابراین نیازها و تفاوت را درنظر داشته باشید و بپذیرید. سعی نكنید برای زمان استراحت همسرتان برنامه ای فوق العاده مثل خرید و ...تدارك ببینید.
10 – به همسرتان ایمان داشته باشید و ایمان خود را نشان دهید: مردان خیلی لاف و گزافه می گویند اما مطمئن باشید كه بعضی مواقع درست مثل شما به خاطر نداشتن اعتماد به نفس یا احساس شكست در زندگی با خود منازعه می كنند و به خاطر اینكه دنیای پیرامون خود را درست مثل یك حریف می پندارند بعضی مواقع خود را در موقعیت شكست می بینند. بنابراین زمانی كه همسرتان خسته از كار به خانه می آید نیاز دارد بداند كه برای همسرش فوق العاده ارزشمند است و همسرش به او و توانایی اش ایمان دارد .
(به خصوص زمانی كه خود این باور را از دست داده است.

5 راز برای زندگی توام با عشق حتی بعد از ورود فرزند به زندگی
او یك خانم 25ساله بود كه با اصول مادری به اندازه كافی آشنا بود. اولین كودك او 14 ماهه بود كه دومین فرزندش به دنیا آمد. او انتظار هیچ تغییر واقعی در زندگی صمیمی خود با همسرش را پیش بینی نكرده بود...
به نظر او آمدن بچه در زندگی ، یك تغییر موقت ایجاد می كرد كه بعدها به طور تدریجی به روال قبلی بازگشت می كرد. ولی بعد از مدتی متوجه تغییرات زیادی شد، احساس خستگی ، استرس و هرج و مرج در تمام ابعاد زندگی. كم كم به این نتیجه رسید كه شایعات مربوط به نقش تخریبی فرزند در روابط زناشویی ، چندان هم بی ربط نیست!
به گزارش گروه ترجمه خبر سلامت نیوز، به مرور كه تعداد فرزندان بیشتر می شوند ، دگرگونی اساسی در اشتیاق و طراوت اولیه زناشویی رخ خواهد داد و تعادلات دچار تغییر می شود. زن و شوهر تبدیل به ستون خانه شده و در عوض خانه تبدیل به شهر اسباب بازی می شود.یعنی آن فضای دنج و خلوت و دوست داشتنی دونفره دیگر وجود نخواهد داشت. معمولا زمانی كه دومین فرزند به دنیا می آید ، فرزند اول به قدر كافی بزرگ شده كه بتواند در بعضی موارد مستقل عمل كند و حتی دستگیر پدر و مادر باشد. اما پرستاری از نوزاد به اندازه كافی وقت گیر خواهد بود. و در نهایت مواجه با تغییرات اجتناب ناپذیر است. به طور متوسط ، والدین تنها 20 دقیقه در هفته فرصت با هم بودن را خواهند داشت. و برای غلبه بر این تغییر ناخواسته ، باید بتوان روش های جدیدی را خلق كرد تا زندگی همچنان برای زوجین لذت بخش بماند.
تعریف جدید از رابطه: شاید نتوان رابطه زناشویی خود را مثل قبل ادامه داد. ولی در هر حال باید به گونه ای جدید و سازگار با محیط خلق شده، این رابطه را در قالب فعالیتی جدید و دوست داشتنی دو طرف حفظ نمود.
ارتباط مجدد: مرتبا راجع به كودكان و مسائل آنها باهم صحبت نكنید. شاید این موضوع جالب و جذاب باشد، اما از آن اجتناب كنید. زمانی را اختصاص دهید كه تنها راجع به خود صحبت كنید.
خلاق باشید: می توانید برای 1 یا 2 ساعت ، كو دك خود را برای پیاده روی با پرستار راهنمایی كنید و در عوض این مدت را با همسر خود به دلخواه سپری كنید.
خودجوش باشید: منتظر نباشید كه فرصت ها به سراغ شما بیایند بلكه خود فرصت ها را خلق كنید.
واقع بین باشید: از بیان این شكاف در ارتباط نترسید.ممكن است جسم شما پافشاری كند. برطرف كردن این سوال تنش زا اولین گام مثبت برای ایجاد یك هماهنگی اساسی در ادامه زندگی است.
رعایت این موارد سبب می شود كه به تدریج بتوانید با تك تك این نقش های جدید در زندگی كنار آمده و علاقه اصلی خود را نیز از دست ندهید. یعنی عاشقی تمام عیار باقی بمانید. ارتباطی جدید خلق كنید و به نیاز ها پاسخ دهید. مهم حفظ روابط صمیمی و عاشقانه است.
تا کنون بارها دیده شده که رفتارهای آقایون قبل از ازدواج با بعد از ازدواج تغییر کرده البته این مسئله در مورد خانمها هم صادق است اما آنقدر کم است که حتی لمس نمی شود به عنوان مثال خیلی از آقایون در دوران نامزدی و یا عقد خود را یک عاشق پیشه نشان می دهند در هفته دو یا سه شب با شما بیرون می آیند کارهای غافلگیر کننده انجام می دهند حرفهای شیرین و جذابی میزنند و البته از هیچ فرصتی برای برقراری رابطه جنسی یا حد اقل معاشقه و کمه کمش بوسیدنو لب گرفتن نمی گذرند.
اکثر مواقع شیک ترو تمیز با موهای مرتب و صورت اصلاح شده و البته سر وقت سر قرار حاضر می شوند خوب این خیلی خوبه اما متاسفانه این رفتارهای به مرور زمان بعد از ازدواج کمرنگ و کمرنگ تر می شوند حتی اون آقایی که دم از گرمی در رابطه جنسی میزد بعد از 6 یا هفت ماه حوصله برقراری رابطه جنسی هم به ندرت پیدا می کند دیگه سینما و پارک رفتن کم و کمتر میشه اون آقایی که بوی عطرش شما رو گیج می کرد لباس پوشیدنش شما رو جذب می کرد موهاش و البته صورت صافش دیگه حوصله این که حتی هفته ای دو مرتبه اصلاح کند را ندارد زودتر عصبانی می شود بارها این مسئله را از من پرسیده اید و دلیلش را خواسته اید و لبته بر عکسش خانمها اکثر خانمها در دوران پس از ازدواج گرمتر می شوند نیاز جنسی آنها بیشتر از قبل می شود البته از به زبان آوردن نیاز خود کمی خودداری می کنند.
و بیشتر با رفتارهای و حرکات خود و حتی نوع لباس خود قصد دارند آقایان را از نیاز خود به رابطه جنسی مطلع سازند اما آقایون یا این قضیه را متوجه نمی شوند یا اینکه خود را به او راه ( کوچه علی چپ ) میزنند و به قوله دوستان امروزی خیلی عذر می خوام یابو آب می دهند البته دلایل قانع کننده ای برای خود دارند چون آقایون همیشه یک دلیل دارند علت تغییر رفتارهای آقایون چیست ؟ قبل از اینکه به این مسئله بپردازم اینو بدونید هیچ مردی نیست که از عمد رفتاری انجام دهد که همسر خود را ناراحت کند و از زمانی که متعهد به قبول مسئولیت می شود تمامی تلاش خود را در این زمینه به کار میگیرد من دلایل زیرا باعث بوجود آمدن تغییر رفتار آقایون می دانم.
ارسال شده در تاریخ : شنبه 7 / 4 / 1390برچسب:عشق,زندگی,دوس داشتن,دوستت دارم,شکست,اشتباه,مرد,نامزدی,قبل,بعد,ازدواج, :: 6:52 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
این بار قصد داریم تا شما عزیزان و خوانندگان خوب و همیشگیمان را با چندین نكته از زندگی مردان آشنا كنیم.
مردان از قبول بسیاری از رفتارهای خود گاهی سر باز میزنند و حتی تعبیر و تفسیر اینگونه برخوردها و بازتابها در مقابل همسرانشان، اندكی برایشان سخت و دشوار جلوهگر میشود!
حال چطور میتوان مردان را مجاب ساخت تا بپذیرند آنچه را كه نمیدانند و یا نمیخواهند كه بدانند، و این مقولهای است كه همیشه ذهن همسران این مردها را به خود معطوف داشته است.
یقینا پذیرفتن برخی رفتارهای غیراصولی و غیرعلمی مردان، میتواند به آنان در جهت داشتن یك رابطه زناشویی زیباتر كمك نماید. اما یكی از پرسشهایی كه میتواند در این راستا مطرح شود، این است كه چرا مردها از اشتباه كردن بیزار و گریزانند؟

برای اینكه پی ببریم چرا مردان از اشتباه كردن بیزار و گریزانند باید به یك واقعیت مهم و اساسی اشاره كنیم و آن این است كه وقتی مردی اشتباهی را مرتكب میشود، احساس گناه میكند، زیرا پی میبرد كه نتوانسته، آن طور كه باید، كارش را به خوبی و درستی به انجام برساند.
اما آنچه در این بین مهم است اینكه گفتن واژه متاسفم یا ببخشید یا پوزش میخواهم، برای این مردان بسیار سخت و دشوار است! به عبارت دیگر، عنوان كردن متاسفم به معنای پذیرفتن اشتباه و پذیرفتن اشتباه به معنای شكست آنان تلقی میشود! این نگرشی است كه مردان برای خود در ذهن خویش خلق ساختهاند.
برای حل این مشكل زنان باید كاملا دقت كنند كه هنگام گفتگو درباره مشكلات و مسائل «احساس اشتباه را در مردان» به وجود نیاورند.
باید به این نكته توجه كنید كه مردان از اینكه مورد سرزنش و انتقاد قرار بگیرند، بیزارند.
مرد به زنی نیاز دارد كه اشتباهاتش را به روی او نیاورد! چنین زنی او را یاری و كمك میكند و مرد متوجه میشود كه جایگاه ویژهای در نزد همسرش دارد، زن میخواهد مرد مورد علاقهاش در انجام برخی كارها كمكش كند، اما تصور مرد بر این است كه شاید من توانایی انجام چنین كاری را ندارم!
مرد اشتباهات خود را نخواهد پذیرفت، چون فكر میكند با پذیرفتن و قبول كردن اشتباه خود، همسرش دیگر او را دوست نخواهد داشت.
اما واقعیت امر این است كه زن، مردی را بیشتر دوست دارد كه اشتباهاتش را میپذیرد و به آنها پی میبرد.
یكی دیگر از پرسشهایی كه معمولا برای خانمها مطرح میشود، این است كه چرا مردها از نصیحت بیزارند؟
برای رسیدن به پاسخی معقول و منطقی در این مقوله به ادامه بحث توجه كنید.
اساسا مرد نیاز دارد احساس كند كه از عهده حل گرفتاریها و مشكلاتش برمیآید. برای مرد بحث درباره مشكل فردی با دیگران به معنای تحمیل باری بر دوش آنهاست! او حتی بهترین دوستش را با طرح مشكل خود به دردسر نمیاندازد، مگر اینكه فكر كند، دوستش راه حل بهتری دارد.
توصیه مهم به خانمها
هرگز تا زمانی كه مرد (شوهرتان) تقاضا نكرده، او را نصیحت نكنید. به او بگویید كه به توانایی او در حل مسائل و مشكلاتش اطمینان كامل دارید!
وقتی زن تلاش میكند تا مرد را وادار به صحبت درباره احساس یا مشكلش كند، یقینا مقاومت از جانب مرد دو دلیل میتواند داشته باشد:
1- مرد چنین برخوردی را از سوی همسرش انتقاد و سرزنش برای خود تلقی میكند.
2- مرد تصور میكند كه زنش او را فردی ناتوان شمرده و میخواهد راهحل بهتری به او ارائه نماید.
در واقع هدف زن، كمك به مرد برای رسیدن به احساسی بهتر میباشد. برای زن نصیحت كردن، نوعی ایجاد اعتماد و اطمینان در رابطه زناشویی است و به عنوان نشانهای از ضعف و سستی مرد تلقی نمیشود.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد باید مردان اندكی در رفتارها و كردارهایشان، تامل و بازبینی نمایند.
بدون شك همه زنان دوست دارند كه رابطه خوب و خوشایندی با مردان خود خلق كنند و بتوانند از آن لذت ببرند، نه اینكه خواستار پیدایش یك رابطه نامعقول و آزاردهنده باشند.
و كلام آخر اینكه:
اگر مردان در تنهایی خویش اندكی به عملكرد رفتاری خود، نگاهی بیندازند، پی خواهند برد كه آنچه همسرانشان از آنان میخواهند دلیل بر این نیست كه آنان دچار ایراد و یا اشكالی هستند. آگاهی داشتن و دانستن یك واقعیت در زندگی زناشویی برای مردان باید آنان را به این مرحله برساند كه تداوم و ماندگاری یك رابطه زناشویی پایدار در كنار یكدیگر شكل خواهد گرفت و زن و مرد به عنوان یك زوج در سایهسار عشق، همدلی، محبت، وفاداری و صداقت به دور از هرگونه حسادت و انتقاد، خواهند توانست روزهایی سرشار از شادكامی و صمیمیت را با هم سپری سازند و خاطرات خوب با هم بودن در افكار و زندگیشان نقش ببندد و جاویدان بماند.
«زندگی یعنی: یك سار پرید»، «زندگی یعنی: عاشقانههای آدمی در جویبار هستی!»، «زندگی یعنی: تقسیم دلتنگیهای همیشه و هنوز با هم و برای هم».
لذا مردان برای گفتن بیاناتشان باید دقتبیشتری داشته باشند. به دروغهای مردان كه بههمسرانشان میگویند توجه كنید:
-1 بسیاری از مردان از این كه احساسمیكنند زنان تحمل شیندن دروغ را ندارند، بهسادگی دروغ میگویند. شاید دروغگویی آنهافقط به خاطر ناراحت نكردن همسرشان باشد. امااین را بدانند كه هر چقدر هم كه همسرانشان ازبیان حقیقت نگران و مشوش میشود اما بهتر ازگفتن دروغ میباشد. زیرا روزی حقیقت در نزدزن فاش شده و آن زمان است كه دنیا در برابرچشمان زن و شوهر سیاه خواهد شد و كار بهجاهای باریك خواهد كشید. پس اجازه ندهیدچنین شود.
و اما یك توصیه به زنان; در صورتی كه احساسكردید همسرتان به دلیل مصلحت زندگیاش بهشما دروغ گفته و این دروغ تاثیر چندانی دروضعیت زندگی زناشویی و عشق و محبت میانتانندارد. پس بهتر است به روی خود نیاورید و ازكنار آن بگذرید. مطمئن باشید همسرتان خواهدفهمید و شرمنده شما خواهد شد.
-2 تعریف و تمجید را به پای دروغ نزنید.بعضی از مردان تصور میكنند اگر از همسرشانتعریف كنند دچار دروغگویی شدهاند. اگر اینمسئله را دروغگویی فرض میكنید، بهتر است بهاین دروغگویی ادامه دهید. زیرا همسر شما ازتشویق و تحسین شما خشنود شده و به زندگیامیدوارتر خواهد شد و با نیرو و انرژی بیشتری بهزندگی ادامه میدهد. برای مثال در برابرخانواده خودتان شروع به تعریف از همسرتانكنید. كفشهایش را جلوی پای او جفت كنید.برایش میوه پوست بكنید. حتی اگر فكر میكنیدهمه این كارها را از روی تملق و دروغ انجاممیدهید با انجام چنین كاری نزد خانوادهتان،نتیجهاش را ببینید، همسرتان پروانهواربه دور شماخواهد چرخید، احترام دو صد چندان به شماخواهد گذاشت پس ارزشش را دارد كه دست بهچنین تملق و دروغی بزنید.
-3 بعضی از مردان سیاست خوبی را اززندگیشان دارند. آنان بدون اینكه خود راخسته كارخانه كنند به نحویی با همسرشان برخورددارند و خود را درگیر كمك به وی میكنندكه اوواقعا احساس میكند همسرش در كارهای خانه اورا همراهی كرده است. البته بد نیست كه همسرتانرا كمك كنید و دست یاری به او بدهید. زندگییعنی همكاری و همیاری، وقتی مهمانی به خانهشما میآید روی صندلی ننشینید و به همسرتاندستور ندهید. بلكه ظاهرا هم كه شده او را كمككنید. حتی از لحاظ لفظی مثلا بگویید كمكمیخواهی. من در انجام هر كاری آماده هستم.ولو این كه روی صندلی بنشینید و با دوستانتانمشغول به حرف زدن شوید. هر چندوقت یكباراو را صدا بزنید و از او سوال كنید! بیایم كمكتكنم؟ این نوع دروغگویی نیز میتواند تاثیر خوبیبر همسرتان بگذارد و در برابر مهمانها سربلندباشد.
-4 بعضی از مردان در برابر غر زدن زنانشانمجبور به گفتن دروغهایی میشوند كه در انجام وبرآورده ساختن آن ناتوان هستند. این چنینزنان باید گفت كه هیچ گاه همسر خود را تحتفشار نگذارید و از او درخواستهای ناشدنینخواهید. مردی كه زیر بار فشار سخنهایهمسرش باشد، دست به دروغ گویی میزند و بههمسرش وعدههایی میدهد كه خودش هممیداند از عهده آن برنمی آید اما به خاطر ساكتكردن همسرش و جلوگیری از كشمكش و جنگاعصاب مجبور به دروغ گویی میشود. در این جازن مقصر است. او سبب این دروغ شده است. هرزنی باید شرایط همسرش را بداند و بیش از آن ازهمسرش توقع نداشته باشد.
غرور و شخصیت مرد نباید زیر پا لگدمال شود.یك زن باید همسرش را آنقدر دوست داشتهباشد كه اگر زندگی كمی و كاستی به وجود آمدهمراه و در كنار همسرش با مشكلات دست و پنجهنرم كند. نه این كه سبب لافزنی و اغراقگویی ودروغگویی همسرش شود.
-5 مردان برای این كه در برابر همسر خود بهقول معروف كم نیاورند، سعی میكنند دروغبگویند. بعضی از زنان عادت دارند مزایای مرداندیگر را به رخ همسر خود بكشند. برای مثالمیگویند شوهر دوستم مرد بسیار شجاعی است ویا این كه بسیار دست و دلباز است و همه مال واموالش را در اختیار همسرش گذاشته است.مردان به این مسئله حساسیت نشان میدهندوآنان دوست ندارند همسرشان مرد دیگری را برتراز او ببیند شاید یك حس حسادت ناخودآگاهباشد كه زنان باید به این حس توجه كنند. گاهیمردان در برابر تمجید همسرشان از مرد دیگردست به گفتن دروغهایی میزنند. مثلا میگویندامروز در خیابان با پسری جوان هیكلمندی دعواكردم و او را به شدت زدم. او چنین دروغی را بههمسرش میگوید تا اظهار دارد كه او هم شجاعاست. زنان نباید محیطی فراهم كنند كههمسرشانرا وادار به دروغهایی شاخدار كنند.هر فردی یك حالت و روحیه و شخصیت خاص بهخودش را دارد. شما نباید شوهر خود را با مرددیگری مقایسه كنید. بلكه او را همانطور كه هستدوست داشته باشید. همان طور كه مشاهدهمیكنید بعضی از دروغها بار منفی و گاهی هم بارمثبت دارد. البته یك زن و شوهر باید حقیقت گراباشند و در هر شرایطی راستگویی را سرلوحهزندگی خود بدانند و حتی اگر در گذشته رخدادناگواری داشتهاند، همچون دوست واقعیت رابگویند. در زندگی زناشویی بیان حقیقت ولو اینكه منجر به دلخوری شود باارزش و مهم نیست.البته همانطور كه در مقاله فوق درج شده گاهیدروغ و تملق در زندگی سبب ایجاد اعتماد بهنفس در فرد مقابل میشود و او را به زندگیامیدوارتر و سرزندهتر میكند. پس زن و شوهرباید در زندگی محتاطانه عمل كنند و در جهتایجاد یك زندگی مستحكمتر و پرمحتواتر سعی وتلاش خود را به كار گیرند.
بعضی از مردها معتقدند كه نباید به همسرشانحقیقت را ابراز كنند و تصور میكنند بادروغگویی میتوانند همسر خود را قانع كرده وبه قول معروف گول بزنند. اما در اكثر موارد اینمسئله به نتیجه نامطلوب نمیرسد و سبباختلافات شدید خانوادگی میشود. زیرا مردانمانند زنان آنقدر با ظرافت دروغ نمیگویند كهدروغشان برای همیشه پنهان بماند. زنان نیز بهخاطر دروغ گفته شده از سوی همسرشان دلخورمیشوند. در این مقاله به دلایل عمده دروغمردان به همسرانشان خواهیم پرداخت. ازطرفیزنان به دلیل احساسات لطیفشان زودرنجتر ازمردان هستند آنان با تلنگری كوچك روحیهشانبه هم ریخته میشود و حالت افسردگی واضطراب در چهرهشان به خوبی مشاهده خواهدشد.
- از شوخیهای بی جا و بی مورد جداً خودداری کنید. توجه داشته باشید که وقتی بعضی از اوقات شوخی بی مورد می کنید و دیگران فقط به احترام شما به زور لبخند می زنند ، همسرتان در مقابل دیگران از رفتارها و شوخیهای شوهرش خجالت می کشد.
در ضمن شوخی زیاد و تعریف وقت و بی وقت جوکها و خاطره های با مزه ،شما را از شکل یک مرد باوقار خارج می کند و حتماً همه این را می دانند که شوخی زیاد ، انسان را سبک می کند و اینکار، مختص آدمهای جلف است. به اندازه و در وقت خودش شوخی کنید. البته منظور این نیست که گرفته و عبوس باشید، بلکه همیشه خوش اخلاق بوده و در شوخ بودن زیاده روی نکنید.
2- همیشه با همسرتان مودبانه صحبت کنید. بعضی ها فکر می کنند بی ادبانه حرف زدن با همسر، نشانه ی صمیمت است. ولی به یاد داشته باشید که اگر بی ادبانه و یا با به کار بردن حرفهای زشت با او حرف بزنید، به طور ناخودآگاه به او اجازه می دهید او هم همینطور با شما حرف بزند. پس درست است که می گویند: «احترام هر کس دست خودش است»
حضرت علی(ع) در این مورد می فرمایند: «ادب و تربیت ارزش وجود توست، هر مقدار که بر ادب و تربیتت افزوده شود، قدر و قیمتت افزایش می یابد».
همین حکم در مورد داد و فریاد بر سر همسر هم صدق می کند ، اگر شما سر او داد بزنید بعد از یکی دو بار، قبح این کار در خانه از بین می رود و او هم متقابلا سر شما داد می زند و این با اصول «مردسالاری منطقی» مغایر است. اگر همسرتان کار اشتباهی کرد، اخم بکنید،با اوصحبت نکنید. ولی بی ادبی نکنید، فحش ندهید و داد نزنید و به محض اینکه همسرتان دست از کار اشتباهش برداشت ، موضوع را ندیده بگیرید از آن به بعد و هیچوقت درباره ی اشتباهش با او حرف نزنید.
3- سعی کنید با همسرتان جر و بحث نکنید. حتی اگر حق با شما باشد. مطمئن باشید اگر حق با شما ست ، در بیشتر موارد او این موضوع را می داند. در بسیاری از موارد او با پیش کشیدن حرفهای تکراری، فقط می خواهد نگرانیها و خستگیهایش را به شما بروز دهد و یا به نوعی توجه شما را به خودش جلب کند. بنابراین وقتی همسرتان شروع به بهانه گیری و شکایت از شما ، زیادی کارهایش و به هم ریختگی اوضاع و احوال کرد، فقط به حرفهایش گوش کنید و با حالت صورتتان نشان دهید که به حرفهایش توجه دارید. مثلاً لبخند بزنید و یا قیافه ی جدی بگیرید.
خیلی از اوقات فقط می خواهد حرف بزند و درد دل کند و نمی خواهد شما را مجاب و یا با خودش همراه کند. بنابراین همین که احساس کند به او توجه دارید ، به زودی عصبانیتش فروکش می کند و آرام می شود .اما باقر(ع) درباره ی جر و بحث کردن بیخود فرموده اند «کسی که جر و بحث بیخودی می کند مورد فحش و دشنام قرار می گیرد.»
4- همانطور که در قسمتهای قبل گفته شد ، خانم ها با ازدواج دنبال تکیه گاه می گردند، کسی که در مواقع بحرانی بتوانند به او پناه ببرند. آنها می خواهند در مواجهه با ناملایمات و سختیها و خطرات که غیرقابل اجتناب بوده و در همه ی زندگیها وجود دارد کسی باشد که با تکیه به او احساس آرامش کنند.
در مواقع بحرانی مثل مرگ عزیزان، یا خبردار شدن از بیماری مهلک اطرافیان، و یا در موقع بروز خطر، حتی اگر مضطرب شده اید و یا ترسیده اید، خویشتن دار باشید و ترس و اضطرابتان را بروز ندهید.
سعی کنید خودتان را آرام نشان دهید و به همسرتان هم آرامش بدهید. ممکن است اینکار غیرممکن به نظر برسد ولی با تلقین و تمرین می توان به خود مسلط شد. بعضی وقتها دیده شده در چنین مواقع مردها بیشتر از همسرانشان بی تابی و بی قراری می کنند. مرد هم مردهای قدیم!
اتفاقات تلخ و حوادث خطرناک هم جزء زندگی است و بالاخره به پایان می رسد ولی اگر در مواجهه با آنها رفتار منطقی و درستی داشته باشید ، وقتی همسرتان جریان را برای دیگران تعریف می کند واکنشهای شما را با افتخار برایشان بازگو خواهد کرد وبه شما افتخار می کند.
اگر از خانم ها و آقایون سوال کنید که چه خصوصیتی در همسرشان وجود دارد که بیش از هر چیز برایشان جالب و جذاب است مطمئن باشید که هر دو جنسیت، شوخ طبعی را در ابتدای لیست خود قرار خواهند داد. این واژه آنقدر مورد استفاده قرار گرفته که در زبان انگلیسی سرواژه ای به صورت (GSOH) نیز برای آن ساخته اند.
هم خانم ها و هم آقایون هر دو به یک میزان به دنبال یافتن حس شوخ طبعی در شریک زندگی خود هستند. به هر حال کاملاً طبیعی است که هر کس به دنبال همسری باشد که خوش مشرب، جذاب و خوشمزه باشد.
می توان گفت که این روزها شوخ طبعی به شکل مقوله ای در آمده که در میان عامه ی مردم رواج زیادی پیدا کرده. لازم به ذکر است پژوهشگرانی که در مورد شوخ طبعی تحقیق و بررسی می نمایند سال هاست که متوجه اختلافاتی در مورد مفهوم و کاربرد حس شوخ طبعی در میان خانم ها و آقایون شده اند. به این معنا که خانم ها علاقه دارند با مردی ازوداج کنند که با مزه باشد، و برایشان جک های خنده دار تعریف کند؛ این در حالی است که آقایون تمایل دارند با خانم هایی ازدواج کنند که به جک های مضحک و مسخره ی آنها بخندند.
بر اساس اظهارات اریک برسلر روانشناس دانشگاه مک مستر در کانادا تعریف خانم ها و آقایون از حس شوخ طبعی به یک معنا نیست. او در تحقیقاتش که در جلد بعدی ماهنامه ی تکامل و سلوک انسانی به چاپ خواهد رسید، تعداد بسیار زیادی از خانم ها و آقایون را مورد پرسش قرار داده است. این افراد پاسخ های جالبی به سوال های پژوهشگران داده اند. برسلر و تیمش به این نتیجه دست پیدا کرده اند که خانم ها بیشتر به دنبال مردی هستند که "تولید کننده" ی شوخی باشد و آقایون نیز بیشتر به خانم هایی گرایش دارند که با روی باز از شوخی آنها "استقبال" کنند.
جفری مولر روانشناس در رشد تکاملی انسان در دانشگاه نیو مکزیکو و نویسنده کتاب "ذهنیت همسریابی" معتقد است که این نوع تقسیم مفهومی شوخی در میان جنسیت ها کاملاً قابل درک و پیش بینی است. خانم ها انتخابگر تر از آقایون هستند و به این دلیل که آنها مردهای شوخ طبع را ترجیح می دهند، آقایون خود به خود آموزش می بینند که حس شوخ طبعی خود را زنده نگه داشته و خودشان را با مزه جلوه دهند تا به این ترتیب هم بر روی خانم ها تاثیر گذار واقع بشوند و هم مردهای دیگر را از میدان به در کنند.
جان موریل پروفسور کالج ویلیام و ماری در ویرجینا که به مدت 25 سال است که بر روی شوخ طبعی مطالعه و تحقیق می کند، معتقد است که : "آقایون خیلی راحت با گذاشتن القاب و نام های مستعار بر روی مردهای دیگر آنها دست انداخته و به آنها طعنه می زنند." این در حالی است که خانم ها یک چنین کاری را انجام نمی دهند و کمتر اتفاق می افتد خانم ها را ببینید که برای یکدیگر جک بسازند و یا شوخی هایی کنند که به شخصیت طرف مقابل توهین شده باشد.
یکی از تفاوت های اصلی این است که آقایون اغلب از شوخی استفاده می کنند تا به نوعی با هم جنس های خود رقابت کرده و حس برتری خود را به آنها بقبولانند. این در حالی است خانم ها از شوخی و خنده صرفاً به عنوان عاملی برای عمیق تر شدن پیوندهای عاطفی استفاده می کنند. تحقیقات گویای این مطلب هستند که آقایون زمانیکه در کنار یک خانم هستند با دوستان پسر خود شروع می کنند به شوخی و خنده.
تطمیع حس شوخ طبعی برای آقایون آنقدر مهم است که یک لبخند از طرف جنس مونث می تواند به عنوان تثبیت کننده ی علاقه ی جنسی در ذهن آنها است. مجموعه تحقیقات یک پژوهشکده ی آلمانی نیز گویای این مطلب است که زمانیکه یک خانم و آقای غریبه به هم می رسند و شروع می کنند به یک گفتگوی عادی، میزان خنده های خانم در طول بحث به عنوان عاملی محسوب می شود که میزان علاقه ی او به طرف مقابل را تعیین می کند، و نشان می دهد که او تا چه حد جذب آقا شده. همچنین همین میزان خنده های خانم است که آقا بر اساس آن تصمیم می گیرد که دفعه ی آینده باز هم او را ملاقات کند یا خیر. از سوی دیگر میزان خنده های آقا هیچ ارتباطی به میزان علاقه ی او به خانم ندارد.
برسلر می گوید که تحقیقاتش همچنین گویای این مطلب نیز هستند که شوخی به احتمال زیاد بخاطر انتخاب جنسی صورت می پذیرد چراکه در روابط رمانتیک خنده و شوخی بسیار مطلوب جلوه می کند. شاید خانم ها به حس شوخ طبعی دوستانشان بی اهمیت باشند حال چه دختر و چه پسر، اما تمایل دارند که همسرشان از این حس برخوردار باشد.
دان نیلسون پروفسور زبان شناسی دانشگاه آریزنا امریکا می گوید خانمی که حس شوخ طبعی آقا را به مسخره می گیرد، این کار او برای آقا مایوس کننده و دلسر کننده به حساب می آید. بسیاری از آقایون در این حال احساس تهدید زیادی را از سوی طرف مقابل دریافت می کنند. همچنین آقایون خانم هایی که بیش از اندازه شوخی می کنند را نیز به عنوان تهدید برای خود محسوب می کنند، به این معنا که این احتمال را می دهند روزی خودشان هدف زبان تیز و تند خانم قرار بگیرند. او می گوید: "من احساس می کنم که هر مردی در دنیا عاشق شوخ طبعی و خوشمزگی است."
نیلسون می گوید مردهای مضحک و با مزه خیلی جذاب هستند چراکه دارای خلاقیت بسیار بالایی می باشند، آنها حتی قابلیت دیدن اشیاء موجود در درون یک جعبه بسته را نیز دارند. آنها همچنین دارای "دید مضاعف" هستند. او می گوید آنها توانایی درک نقطه نظرات متفاوت طرف مقابل را نیز دارند. او می گوید هر دوی این خصیصه های اخلاقی مورد پذیرش خانم ها هستند.
البته خود نیلسون هم برای شوخ طبعی حد و اندازه خاصی قائل می شود. در حقیقت اینطور هم نیست که آقایون بگویند ما به هیچ وجه دلمان نمی خواهد همسرمان شوخی کند. از این گذشته مردهایی که این حس را می ستایند، اغلب نسبت به سایر مردها مطمئن تر، بالغ تر، و آگاه تر هستند. آنها ارزش و اعتبار بالایی به همسرشان می دهند و از این بابت هیچ ترس و تهدیدی را نیز متوجه خودشان نمی بینند.
البته خانم هایی که به دنبال مردهایی هستند که موافق حس شوخ طبعی آنها بوده و ازآن استقبال کنند، دارای عزت نفس بالاتری هستند و برای شخصیت خود ارزش بالاتری قائل هستند.
اکثریت قریب به اتفاق پژوهشگران خانواده و ازدواج نیز موافق آراء فوق الذکر هستند.
جان گاتمن یکی از موسسین موسسه ازدواج و خانواده در سیاتل امریکا و کارشناس روابط زناشویی به این نتیجه رسیده است که زمانیکه شوخی و خنده به عنوان عامل از بین برنده ی تنش ها و تعارض ها به کار برده می شود، زندگی ها دوام بیشتری پیدا می کنند. مطالعات جامع دیگر نیز حاکی از این مطلب هستند که افرادی که با همسران خود خنده و شوخی می کنند و به طور روزانه موجبات خنده و شادی یکدیگر را فراهم می آورند، زندگی خیلی خوشحال تری را دنبال خواهند کرد.
جنبه سرزنده، شوخ، و فکاهی مغز قابل تقدیر است حتی اگر زوجین در مورد چیزی که عامل خنده است با هم موافق نباشند.
از جمله عواملی كه سلامت خانواده را تهدید می كنند عبارتند از:
1- عدم شناخت و آگاهی به اصول زندگی مشترك:" توانایی" در" دانایی " است . برای ازدواج و زندگی مشترك موفق ، كسب دانایی هایی لازم است و مانند هر امر دیگری باید مهارت های مربوط به آن را كسب كرد و در فرآیند زندگی مشترك به كاربرد. در برخی از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به یكدیگر، عدم آگاهی نسبت به اهداف و انگیزه های ازدواج ، بی انصافی ها، پیش داوری ها، فریب كاری ها ، عدم احساس مسئولیت و بی توجهی به اصول اخلاقی ، بنیاد خانواده متزلزل می شود.مهمترین عاملی كه موجب آسیب پذیری خانواده می شود، عدم شناخت و انحراف از هدف های ازدواج است. زن و شوهری كه هدف های ازدواج و تشكیل خانواده را نشناخته و یا فراموش كرده اند، در كدام مسیر حركت می كنند؟ كدام روش و وسیله را برای نیل به كدام هدف انتخاب می كنند؟ هنگامی كه راجع به خانواده صحبت می شود، معمولا زن ها و شوهرهابه گونه ای برخورد می كنند كه گویا همه چیز را درباره خانواده می دانند. هركس به خود اجازه می دهد راجع به خانواده اظهار نظر كند و چون هركس در خانواده رشد كرده ، تصور می كند دانش و آگاهی لازم را دارد. در حالی كه این طور نیست و برای انجام هر كاری و ایفای هر نقشی به آموزش ، كارآموزی و مهارت آموزی نیاز است.
2- سست شدن باورهای مذهبی: شاید مهمترین عاملی كه بنیاد خانواده را تهدید می كند، سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی و فقدان معنویت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش كنند و در حضور و غیاب یكدیگربه گونه ای برخورد كنند كه خدا غایب است، با دست خود كانون خانواده را به سوی تزلزل و نابودی سوق داده اند . یكی از رسم های پسندیده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر می رسد این رسم به معنی آن است كه زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و به آنچه كه قرآن گفته عمل می كنند و قرآن را در زندگی و پیوند مشترك خود حاكم و داور قرار می دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان می دانند . حال چنانچه این وضعیت تغییر كند و این اعتقادات و باورها سست شود و از بین برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر می افتد. زمانی كه ارزش ها، نگرش ها و باورهای حاكم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبی ، مصلحت گرایی، مادی گرایی و سودطلبی استوار باشد، بی شك روابط انسانی از معنویت تهی می شود. این نوع روابط بسیار سست و شكننده خواهد بود و به محض بروز موقعیتی خاص مانند بی پولی ، تنگدستی ، بیماری ، كهولت و افزایش سن و نظایر آن از درون متلاشی می گردد و با هر بهانه ای از هم می گسلد .
3- عدم صداقت و فریبكاری: جوهر روابط سالم میان زن و شوهر صداقت است. صداقت اعتماد را بنیاد می نهد. زن یا شوهری كه با همسر خود صادق نیست و با دادن وعده و وعیدها می خواهد زندگی كند ، با رفتار خود كانون گرم و صمیمی خانواده را دچار تزلزل می كند. زن و شوهری كه از واقعیت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخیلات زندگی می كنند ، آیا می توان گفت كه زندگی زناشویی موفقی خواهند داشت ؟ گاهی اوقات پنهان كردن حقایق ( مخفی كاری ) و فریب دادن (فریب كاری ) موجب می شود اركان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسیب ببیند.
4- عدم توجه به نیازهای همسر: زوج های موفق كسانی هستند كه در صدد ارضای نیازهای همسر خود می باشند. بنابراین هر زن یا شوهری وظیفه دارد نیازهای جسمی و روحی همسرش را بشناسد و در مقام ارضای آنها برآید.ارضای نیازها به طریق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر می شود و در نتیجه سلامت خانواده تأمین می گردد. برای مثال هر انسانی نیاز به " امنیت "، "محبت" ، "توجه و احترام " دارد. لذا هرگاه این گونه نیازها از طرف همسر تأمین نشود ، فرد احساس ناامنی روانی می كند و بهداشت روانی خانواده مختل می شود.
5- ابهام و افراط در انتظارها : به طورمعمول مشخص كردن انتظارها در روابط ، باعث معین شدن وظایف و حدود روابط افراد می شود. در خانواده هایی كه انتظارهای متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسیب پذیراست و زوجین دقیقاً نمی دانند نسبت به یكدیگرچه وظایفی برعهده دارند.تفاوت و تعارض در انتظارات موجب می شود فضایی نامساعد و كینه توزانه به وجود آید. گاهی اوقات داشتن توقعات بیش از حد از همسر، مثل اینكه انتظار داشته باشیم او همچون فرشته باشد ، یا معلومات بسیاری داشته باشد ، یا در نظم و ترتیب سرآمد دیگران به حساب آید، سلامت خانواده را در معرض تهدید قرار می دهد.
6- دخالت دیگران: اكثر پژوهش های انجام شده در ایران درباره طلاق ، این حقیقت را منعكس كرده كه دخالت دیگران مانند اقوام و آشنایان ، والدین زن یا شوهر موجب شعله ورشدن اختلافات زن و شوهر می گردد و در نهایت به طلاق و جدایی منجر می شود. زن یا شوهر به ویژه در اوایل زندگی مشترك توسط دیگران به طور ناشیانه راهنمایی و یا در برخی موارد تحریك می شوند.گاهی اوقات مادرشوهر یا پدرشوهر و مادرزن یا پدرزن علیرغم علاقه ، در زندگی مشترك فرزندانشان مزاحمت ها و آسیب هایی را به وجود می آورند.
7- مسائل اقتصادی و مالی: انسان ها نیازهای مادی دارند كه باید در حد متعادل ارضا شود، اما مسائل مادی نباید همه امور را تحت الشعاع قرار دهد. زندگی زناشویی نشیب و فراز دارد و زن و شوهر باید با رعایت صرفه جویی، قناعت و عدم تجمل گرایی، مسائل اقتصادی زندگی مشترك خود را تنظیم و اداره كنند. گاهی اوقات مسائل مالی و اقتصادی بهانه هستند و زمانی كه از زن یا شوهر سؤال می شود كه چرا با یكدیگر سازش ندارید؟ به این گونه مسائل اشاره می نمایند و در نهایت "عدم توافق" و "عدم تفاهم" را عامل اصلی طلاق و جدایی معرفی می كنند. بدیهی است كه این عامل كلی و مبهم ( عدم توافق ) نمی تواند ما را به سوی شناخت عواملی كه سلامت خانواده را تهدید میكنند، هدایت كند.
8- موانع فرهنگی و طبقاتی: گاه فرهنگ زن یا مرد به لحاظ عدم تناسب یا تضاد، سلامت خانواده را تهدید می كند. برای مثال ناهماهنگی فرهنگی و طبقاتی زن و شوهر ( مانند فرهنگ شهری در مقابل فرهنگ روستایی ) گاهی باعث تهدید بنیاد خانواده می شود. متأسفانه بعضی افراد به تعهدات اخلاقی و ارزش های حاكم مقید نیستند و این مسئله موجب می شود زن و شوهر در ظاهر زیر یك سقف با یكدیگر زندگی كنند، اما روح آنها از همدیگر فاصله داشته باشد. در این وضعیت زن یا شوهر با " منم منم" گفتن !! و تفاخر به اصل و نسب خود، سعی می كند همسر خود را سرزنش و تحقیر كند. بدیهی است در چنین خانواده ای احساس حقارت هر یك از زوجین موجب می شود فضای روانی و عاطفی نامساعدی به وجود آید و زوجین از یكدیگر متنفر شوند.
9- هوسرانی و ازدواج مجدد: عامل دیگری كه سبب آسیب زایی خانواده می شود تنوع طلبی یا هوسرانی است كه فرد به فرمان احساسات خود ، با فرد دیگری غیر از همسر خود ارتباط برقرار می كند و رابطه خود با همسر قبلی را سست می نماید . در این شرایط عواملی از قبیل زیبایی و یا ثروت طرف مقابل موجب گرایش به روابطی خارج از چارچوب خانواده یا برقراری روابط پنهانی می شود. این وضعیت موجب می شود روابط زن و شوهر مخدوش گردد، بنیاد خانواده سست شود و سرنوشت فرزندان به خطر افتد.
10- سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات: مهمترین عامل آسیب پذیری خانواده ، بروز سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات است. بنابراین هر یك از زن و شوهر به سهم خود مسئولیت دارند كه از به وجود آمدن سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات پیشگیری كنند.
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .
وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .
وقتی کسی را دوست دارید ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست .
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .
وقتی کسی را دوست دارید ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .
وقتی کسی را دوست دارید ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .
وقتی کسی را دوست دارید ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .
وقتی کسی را دوست دارید ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .
وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .
وقتی کسی را دوست دارید ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .
وقتی کسی را دوست دارید ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .
وقتی کسی را دوست دارید ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .
وقتی کسی را دوست دارید ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، این طور نیست ؟
نقش زن در تحکیم رابطه همسران غیرقابل انکار است. در گذرگاههای مختلف زندگی بشر، آثار عمیقی از رد پای زنان؛ هم در زندگیهای پایدار و هم در زندگیهای مترلزل و فرو ریخته شده، به چشم میخورد . این امر خود نشانگر اهمیت مسئولیت خطیر زنان در
عرصه ی حفظ ، تداوم و تعادل یک رابطه ایدهآل و مستمر در مبحث همسران میباشد.
مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
تفاوتهای فردی همواره در طبیعت خلقت انسان از جایگاه ویژهای برخوردار است و بر همین الزام، پیوسته تعارفات کوچک و بزرگ میان همسران وجود داشته است. زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی بهشیوه رفتاری همسرشان دارد. بهعبارتی میتوان گفت:مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت. در اینجا میخواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایههای یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که میخواهند بدانند «چگونه میتوان شوهر خود را بهمهری مستمر و عمیق آلوده گرداند؟!»
1- صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
2- همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
3- زن و شوهر میتوانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
4- پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
5- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
6- شما میتوانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواستههایتان را به فراموشی بسپارید.
7- گاهی اوقات اگر بهطور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
8- گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
9- بهیاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرد.
10- شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً میتوانید بر او تأثیر بگذارید.
11- در برنامهریزیها بهصورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
12- احترام شما، در گروی رفتار شماست.
13- برنامههای خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
14- به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
15- در طی روز از کلمات محبّتآمیز استفاده کنید.
16- بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
17- بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
18- میزان وابستگی و دلبستگی یک زن میتواند قابلیتهای شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحتالشعاع قرار دهد.
19- هراز گاهی از او به خاطر حسناتش تمجید کنید.
20- گاهی گفتگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
21- هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
22- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد.
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 / 3 / 1390برچسب:عشق,زندگی,دوس داشتن,دوستت دارم,متن عاشقانه,شعر عاشقانه,شکست عشقی,گوش,گوش چپ,چپ, :: 8:38 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
تا کی میخوای ردم کنی ...پیش همه بدم کنی
میخوای که از عشق خودت...رسوایی عایدم کنی
حالم خرابو داغونه ...بی مهریات فراوونه
اگه منو نخوای دیگه ... نفس برام نمیمونه
گریه هامو نمیبینی...غصه هامو نمیدونی
فریاد قلب زخمیمو ...از تو چشام نمیخونی
فرقی برات نمیکنه ... که من بمونم یا برم
حتی دلت نمیسوزه ...که پیشه چشمات بمیرم
اینقده دل شکسته ام ....از این زمونه خسته ام
تو از پیشم رفتی و من ....هنوز به پات نشسته ام

متولدین فروردین
که به جهان بیاموزید که عشق "معصومیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "اعتماد" است.
متولدین اردیبهشت
که به جهان بیاموزید که عشق "صبر و تحمل" است و از جهان بیاموزید که عشق "بخشش و گذشت" است.
متولدین خرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "آگاهی" است و از جهان بیاموزید که عشق "احساس" است.
متولدین تیر
که به جهان بیاموزید که عشق "فداکاری" است و از جهان بیاموزید که عشق "آزادی" است.
متولدین مرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "شور و نشاط" است و از جهان بیاموزید که عشق "فروتنی" است.
متولدین شهریور
که به جهان بیاموزید که عشق "نیاز" است و از جهان بیاموزید که عشق "کمال" است.
متولدین مهر
که به جهان بیاموزید که عشق "زیبایی" است و از جهان بیاموزید که عشق "هماهنگی" است.
متولدین آبان
که به جهان بیاموزید که عشق "هیجان" است و از جهان بیاموزید که عشق "تسلیم شدن" است.
متولدین آذر
که به جهان بیاموزید که عشق "صمیمیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "وفاداری" است.
متولدین دی
که به جهان بیاموزید که عشق "عقلانی" است و از جهان بیاموزید که عشق "از خود گذشتگی" است.
متولدین بهمن
که به جهان بیاموزید که عشق "اغماض" است و از جهان بیاموزید که عشق "یگانگی" است.
متولدین اسفند
که به جهان بیاموزید که عشق "رحم و شفقت" است و از جهان بیاموزید که عشق "همه چیز" است.
یک پژوهش در استرالیا نشان میدهد که زنان بیشتر عاشق مردان معمولی میشوند که حضور بیشتر در منزل دارند و اکثر وقت خود را به کار اختصاص نمیدهند.
یک پژوهش که در استرالیا صورت گرفته است حاکی از آن است که زنان مردان معمولی را بیشتر از مردان شاهزاده و میلیونر و قهرمانان ورزشی برای ازدواج می پسندند.
این پژوهش که بر روی تعداد زیادی از زنان استرالیایی انجام شد نشان می دهد که زنان استرالیایی از مردان معمولی به خاطر حضور بیشتر در منزل، احترام وقت قرارها و حضور به موقع در آنها بیشتر از مردان مهمی که اکثر وقت خود را به کار خود اختصاص می دهند تمایل دارند.
این پژوهش شامل مقایسه مردان معمولی با شاهزاده ها، میلیونرها و قهرمانان ورزشی می شد که نتایج آن اهمیت مردان معمولی برای زنان را نشان می داد.
امسال مردی را به سمت خودتان جذب کنید که بخاطر خودتان دوستتان دارد و رابطهای مطمئن و صمیمی بسازید که همیشه آرزویش را داشته اید.
1. دریچههای قلبتان را باز کنید و شگفتزده شوید. اگر این مقاله را میخوانید یعنی درهای قلبتان را برای دریافت یک عشق جدید باز کردهاید. درست است؟ اما اینکه واقعاً دریچههای قلبتان را به روی عشق باز کنید یعنی حتی بااینکه دنبال آن فرد استثنایی برای خودتان هستید، عشق را از هر جایی که بیاید میپذیرید. مرد زندگیتان باید به طریقی که اصلاً انتظارش را ندارید از راه برسد و شکلی باشد که هیچوقت تصورش را نمیکردید. تنها راه پیدا کردن آن فرد این است که افراد گوناگونی را زیر نظر داشته باشید.
2. تازمانیکه متعهد نشدهاید، خیلی امیدوار نباشید. مردی استثنایی را ملاقات کردهاید که اوقات بسیار زیادی را با او میگذرانید. به نظرتان میرسد که باید فقط روی او تمرکز کنید؟ نه، به هیچوجه. راه انتخابهای دیگر را باز بگذارید مگراینکه او از شما بخواهد که به او متعهد شوید. مسئله پیچاندن او نیست، مسئله این است که حس خودتان بودن را حفظ کنید به جای اینکه یک مرد را مرکز زندگیتان کنید. همچنین باعث میشود خیلی نیازمند آن فرد به نظر نرسید و طوری به نظر او خواهد آمد که درخواست او بوده که به هم متعهد شوید.
3. زبان بدنتان را نرمتر کنید. دفعه بعدی که با مردی قرار میگذارید و بیرون میروید، لحظهای صبر کنید و ببینید بدنتان چه میکند. این احتمال وجود دارد که اعصابتان باعث میشود شانههایتان را سفت کنید یا دستهایتان را به هم قلاب کنید. ما زنها اینقدر اسیر خودمان میشویم که فراموش میکنیم زنانگی که مردها اینقدر عاشقش هستند را نشان دهیم. پس به جای این، دستهایتان را آرام کنید، شانههایتان را بیندازید و وقتی در حضور او هستید، پشتتان را صاف نگه دارید. بعد ببینید که چطور نرم نرمک به شما و دلتان نزدیک میشود.
4. خیلی به جلو نگاه نکنید. در آخرین قرار ملاقاتتان به چه فکر میکردید؟ اگر شما هم مثل اکثر زنها باشید، احتمالاً میبینید که خیلی وقتها این افکار ذهنتان را مشغول میکند: آیا دوستم دارد؟ آیا شوهر خوبی برایم میشود؟ آیا دوست دارد رابطه با من را ادامه دهد؟ تمرکز بر آینده و ای کاشها نه تنها باعث میشود نتوانید از لحظاتتان لذت ببرید و کشف کنید که آن مرد واقعاً کیست، بلکه باعث میشود نتوانید هیچوقت با بخشی از او که بیشترین اهمیت را دارد یعنی دلش، ارتباط برقرار کنید.
5. بدوناینکه او را مسئول بدانید احساساتتان را با او درمیان بگذارید. باز دیر کرده است. حرف از رابطه قبلی اش به میان میکشد. یادش رفته است زنگ بزند. اینها همه داستانهایی است که بیشتر وقتها پیش میآید--حتی بعد ازاینکه با هم ازدواج کنید. بیشتر زنها فکر میکنند حرف زدن درمورد این چیزها فقط مرد را دورتر میکند اما رمز موفقیت این است که با بیان احساساتتان به طریقی واضح بدون متهم کردن او، به سمت خودتان بکشانیدش: "وقتی درمورد زنهای دیگر حرف میزنی واقعاً حس بدی پیدا میکنم. دوست ندارم رمز و رازی بینمان بهوجود بیاید. نظر تو چیست؟"
6. دست از تظاهر به آنچه که نیستید بردارید. چندبار تابحال شده وقتی با مردی هستید، خودِ واقعیتان را پنهان کنید؟ تصور میکنید اگر چیزهای عجیب درمورد خودتان را برملا کنید، او را بترساند یا اگر با نظر او مخالفت کنید، او را از خودتان دور کنید. اما هیچ چیز بهتر از حقیقت نیست. البته منظورمان این نیست که در همان جلسه اول همه چیز را بیرون بریزید. منظور این است که نیازی نیست آدم کاملی باشید تا بتوانید کسی را عاشق خودتان کنید. پس دست از خودسانسوری بردارید و اجازه بدهید شما را بهخاطر آنچه که هستید دوست بدارد.
7. برای دریافت کردن کانال را عوض کنید. ممکن است تصور کنید که برای اینکه به مردی نشان دهید که موردی خوب و عالی هستید، باید برایش شام درست کنید، کارهایی برایش انجام دهید یا رابطه را جلو ببرید. اما واقعیت این است که مردها عاشق این میشوند که چقدر خودشان برای شما مایه بگذارند، نه برعکسش. یک مرد خوب دوست دارد که خوشحالتان کند و کارهای خوب برایتان انجام دهد. پس اجازه اینکار را به او بدهید!
8. همیشه خودتان را اول بگذارید. برای خانمها طبیعی است که دیگران را به خودشان مقدم بدانند اما اگر میخواهید عشق را در مردی شعلهور کنید، اینکه نیازهای او را بر خودتان پیش بدانید کاملاً خلاف آنرا انجام میدهد. درست است که در هر رابطهای باید دادن و گرفتن به یک اندازه وجود داشته باشد اما با این وجود لازم است که هوای خودتان را داشته باشید. وقتی مردی ببیند که با خودتان با مهربانی و احترام رفتار میکنید، زنی را با عزت نفس و اعتماد به نفسی سالم خواهد دید که هر دو ی آنها برای شاد کردن او بسیار جذاب هستند.
9. به طرفتان فرصت بدهید. آیا زیادی قد کوتاه است؟ سنگین وزن است؟ خیلی سنش پایین است؟ خیلی جدی است؟ یا به اندازه کافی جدی نیست؟ خیلی زن ها بودند که اوایل آشنایی شوهرانشان اصلاً برایشان قابل تحمل نبودند و الان حتی نمیتوانند یک روز را بدون آنها سپری کنند.
وقتی مردی وارد زندگیتان شد، آن را یک فرصت بدانید و حداقل تا 3 جلسه ملاقات به او فرصت دهید، مگر اینکه حسابی با دیدنش توی ذوقتان خورده باشد و اصلاً نتوانید با او بودن را تصور کنید. شاید آن مرد مرد ایدآل شما نباشد اما اگر بیشتر به او نزدیک شوید میتوانید چیزهای بیشتری درموردش کشف کنید.
10. یادتان باشد، حرف نادرست را نباید به مرد درست بزنید. اگر حرفی که میزنید از ته دلتان باشد، مردی که قرار است عاشقتان شود نخواهد ترسید. او تلاش خواهد کرد مشکلات را از میان بردارد و اینکار باعث میشود به هم نزدیکتر شوید. البته، باید بگذارید او هم به همین اندازه احساس امنیت کند و حرفهایش را با شما درمیان بگذارد. وقتی پایهای محکم از پذیرش و اطمینان متقابل برای رابطهتان ساختید، دیگر عشقی منتظر نخواهد ماند و شعلهور خواهد شد.
تغییر عادتهایتان نیازمند زمان و تمرین است. مطمئنم اگر اینطور شود عشقی که همیشه آرزویش را داشتید در زندگیتان پدیدار میشود.

در رمان نویسی، نشانه های عشق واقعی به سمت ملودرام گرایش دارد. تپش قلب، بی خوابی، بی اشتهایی، به حرکت درآمدن پرده ها و آتش بازی. اما اگر چنین چیزهایی را حس کردید، آنقدر که اسیر هوس شده اید، عاشق نشده اید. اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی - و سلامت احساسی - هستند.
به راحتی علت اینکه نمی خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید را توضیح می دهید
باوجود اینهمه بیماری های مختلف دیگر هر روز با یکی بودن به اندازه گذشته جذابیت ندارد. مسئله تمایل به تک پر بودن نیست مسئله حرف زدن درمورد آن است. تعداد زیادی از زن ها و مردها تک همسری هستند و احساس می کنند که تمایلشان برای چشم پوشی از بقیه به همسرشان قدرت بیشتری می دهد. اما وقتی دوست داشته باشید که این حس و تمایل خودتان را توضیح دهید نه تنها عاشق هستید بلکه فردی منطقی و فهمیده نیز به نظر خواهید رسید.
دفترچه خاطرات گذشته تان را دفن می کنید.
“من دفترچه خاطراتم را دفن کرده ام!” این جمله نه تنها تک پر بودن فرد بلکه برنامه داشتن برای آن را نشان می دهد مخصوصاً وقتی می گویید که هیچکس از آشنایانتان به پای معشوق فعلیتان نمی رسد. تمایل شما برای خلاص شدن از آن، نشان از این واقعیت دارد. همچنین نشانه این است که دیگر هیچ تمایلی برای دیدن عشق های قبلیتان ندارید و این یعنی در این رابطه دیگر میلی به برگشت وجود ندارد و فقط می خواهید به جلو بروید.
شاید با خودتان فکر کنید که منصفانه نیست که دفترچه خاطرات را در شومینه بیندازید و بسوزانید، به همین دلیل اطلاعاتتان را روی لپ تاپ شخصیتان که دست هیچکس به آن نمی رسد ذخیره می کنید. تعهد، تعهد است. اگر تظاهر کنید که دفترچه خاطراتتان را دور ریخته اید یعنی تظاهر به متعهد بودن می کنید. پس بزرگ شوید: اگر به اندازه کافی بزرگ شده اید که کسی که دوستش دارید شما را جدی بگیرد، پس یعنی به اندازه کافی هم بزرگ شده اید که خودتان خودتان را جدی بگیرید. در روابط متعهد دیگر جایی برای دوز و کلک نیست.
جایی می روید که از آن متنفر هستید.
اینکه دلتان بخواهد که با عشقتان جایی بروید که به شدت از آنجا متنفر هستید و اصلاً هم به خاطر آن ناراحت نشوید یکی از نشانه های خوب عاشق شدن است.
وقتی تازه شروع به قرار گذاشتن کرده بودید وسوسه می شدید که این رابطه را بر هم بزنید. در مرحله بعدی رابطه برای خودتان می ایستید و کارهایی که دوست ندارید را به هیچ وجه انجام نمی دهید. این فرایند کاملاً لازم است چون اگر قرار است یک عشق واقعی وجود داشته باشد باید بر مبنای اینکه خود واقعیتان کیست بنا شود نه کسی که طرفتان دوست دارد باشید. اما وقتی در آخر به عشق می رسید نیاز به اثبات مداوم خودتان با تاثیرات معشوقتان نرم تر می شود و این حس بخشش به خاطر عشقتان سخاوتتان را جبران می کند.
لازم نیست خوب حواستان به همه چیز باشد تا همه چیز ۵۰-۵۰ باشد. اما وقتی حس کنید که عدالت و مساوات و احترام بینتان وجود دارد آنوقت برای انجام کاری که از آن متنفرید اما طرفتان به آن علاقه دارد تمایل بیشتری پیدا می کنید. به عبارت دیگر، آن فرد از آن کار یا اتفاق مهمتر می شود.
اگر ولخرج باشید صرفه جوتر و اگر خسیس باشید دست و دلبازتر می شوید
مسئله پول نیست بلکه میل به امتحان کردن اعتقادات اصلی به خاطر ارزش گذاشتن به فردی دیگر و دیدگاه و نظرات اوست. هر رابطه خوبی ما را تغییر می دهد. اگر با عشقتان بودن باعث می شود یک بخش اصلی از خودتان را تغییر دهید فقط نشانه عشق نیست، بلکه نشاندهنده احترام و میل به یادگرفتن از همدیگر است. این یعنی رابطه تان اینقدر امن هست که بخواهید در آن دست به امتحان کردن کاری جدید بزنید.
ریا و دورویی را فراموش کنید. باید اینقدر جرات، قدرت و انرژی داشته باشید تا سیستم اعتقادی خودتان را چه سیاست، سقط جنین، غذای چینی، مسافرت، بچه دار شدن، باغبانی، پول یا هر عقیده دیگری به چالش بکشید.
هیچ کاری نکردن اما با هم بودن فوق العاده به نظر می رسد
در مراحل اول رابطه عطش عمیقی برای شناختن همدیگر وجود دارد اما این دوران کمی ترسناک هم به نظر می رسد چون ممکن است طرف مقابل کسی نباشد که شما فکر می کردید یا بدتر از آن، شما آن کسی نباشید که طرف مقابلتان می خواسته است. بااینکه در ابتدای رابطه هیچ چیز قطعی نیست اما شما فکر می کنید که اینطور است به همین خاطر دوست دارید همیشه با هم باشید و کاری انجام دهید، چه در ملاء عام چه محرمانه.
در این دوران همیشه دنبال جایی هستید که با هم بروید و کاری که با هم انجام دهید. اگر زن و شوهری هستید که به رابطه جنسی علاقه دارید، کارهایی که می کنید هم پیرامون این رابطه خواهد و بقیه کارها اهمیت زیادی نخواهد داشت. اما وقتی آن عطش جنسی اولیه فروکش کرد دوست دارید پز همدیگر را به بقیه بدهید چون حس می کنید که خوب با هم جور شده اید و به آن افتخار می کنید.
وقتی حس کنید که هیچ کاری نکردن اما با هم بودن هم می تواند لذت بخش باشد یعنی عاشق شده اید چون مراحل قبلی که مرحله ترس، رابطه جنسی و پز دادن است را پشت سر گذاشته اید. حالا رابطه فقط به شما دو نفر منحصر می شود نه آدم ها یا کارهای دیگر. درواقع بااینکه در زندگی طبیعی همدیگر وارد شده اید اما با هم بودن برایتان فوق العاده ترین چیزی است که می توانید فکر انجامش را بکنید.
حاضرید خودتان بودن را به خطر بیندازید
خودتان بودن مهمترین مسئله ممکن است. بقیه مواردی که در این مقاله ذکر کردیم همه مستلزم این است که خودتان باشید اما وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید دوست دارید بداند که شما که هستید و شما را برای آنچه که هستید دوست بدارد نه آنچه که تظاهر می کنید هستید. وقتی در یک رابطه عاشقانه واقعی باشید می توانید صادق و رک و راست باشید و از فرصت ها استفاده کنید.
بخش نیرنگ آمیز عاشق بودن این است که می تواند شما را ترغیب کند خودتان باشید. شما دوست دارید کسی که قرار است شریک زندگیتان شود همیشه خوشحال و خوشبخت باشد و تنها راه آن این است که خودِ واقعیتان باشید. مطمئناً الان که او را اینقدر دوست دارید دلتان نمی خواهد با دروغ با او زندگی کنید اما باید مراقب باشید که به چه اعتراف می کنید. یادتان باشد که بین صداقت و دورویی سکوت است. اگر اینقدر بزرگ شده اید که عاشق شوید، پس اینقدر عاشق شده اید که بفهمید بعضی وقت ها باید ساکت باشید.
این روزها خیلی دلم تنگ می شود...
دلم برای گریه های بی دلیل تنگ می شود.
دلم برای خنده های از ته دل تنگ می شود.
دلم برای همه بچه های خوب دنیا تنگ می شود.
دلم برای همه آدم های پاک و بی ریا تنگ می شود.
دلم برای همه مادربزرگ های پیر و مهربان تنگ می شود.
دلم برای همه لحظه های دلتنگی ام تنگ می شود.
دلم برای کودکانه ترین لحظه های شاد زندگی ام تنگ می شود.
دلم برای همه لحظه های بارانی سکوت و دعا تنگ می شود.
دلم برای همه چیزهای خوب خدا تنگ می شود.
این روزها خیلی دلم برای خدا تنگ می شود...
چشمانت روشن
و چشمانم تاریک
روز را به تو می بخشم
تا شبم را پر ستاره کنی
با سکوت خیلی از مشکلها خودبه خود حل میشه
وقتی میخوای کسی ندونه که عاشقی
وقتی بخوای هیچکس نفهمه دلگیری
وقتی نخوای کسی بدونه ازش بدت میاد
و حتی وقتی که داری تو تنهایی پرپر میزنی
سکوت چقدر میتونه به آدم کمک کنه
وقتی به وقتش ازش استفاده کنیم
اما
خیلی وقتها
نباید سکوت کردوما سکوت میکنیم
مثل وقتی که آخرین فرصت و
برای گفتن دوست دارم از دست میدیم

همیشه با بدست آوردن اون كسی كه دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست كه ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی ، همه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میكنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی كردن ، پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مكن و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشدافسوس...آن زمان كه باید دوست بداریم كوتاهی میكنیم آن زمان كه دوستمان دارند لجبازی میكنیم و بعد...برای آنچه از دست رفته آه می كشیم
فرق من و تو: گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم. گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم. گفتی من بجز تو به كسی فكر نمی كنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فكر می كنم. گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با یكی دیگه من خودمو می كشم، گفتم اما اگه تو بری با یكی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه كنم. گفتی ... ، گفتم... . حالا فكر كردی فرق ما این هاست؟ نه! فرق ما اینه كه: تو دروغ گفتی، من راستشو
گفت: می خوام برات یه یادگاری بنویسم گفتم: كجا؟ گفت : رو قلبت گفتم مگه میتونی ؟ گفت : اره سخت نیست آسونه گفتم باشه بنویس تا همیشه یادگاری بمونه یه خنجر برداشت گفتم این چیه ؟ گفت : هیسس ساكت شدم گفتم : بنویس چرا معطلی خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت دوستت دارم دیوونه اون رفته ؟ خیلی وقته؟ كجا ؟ نمیدونم اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده
دل بیتاب من با دیدنت آرام می گیرد اگر دوری زآغوشم نگاهم كام می گیرد مرا گر مست می خواهی نگاهت را مگیر از من شب و شمع بود و من بودم و غم شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه گذاشتن سدی در برابر رودیست كه از چشمانت جاری است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه پنهان كردن قلبی است كه به اسفناك ترین حالت شكسته است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه نداشتن شانه های محكمی است كه بتوانی به آن تكیه كنی و از غم زندگی برایش اشك بریزی. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است كه مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی.
پژوهشگران می گویند که با نگاهی به چهره افراد می توان دریافت که نسبت به رابطه با جنس مخالف خود چه طرز فکر و رفتاری دارند.
پژوهشگران دانشگاههای ابردین و سنت اندروز در اسکاتلند و دورهام در انگلستان در تحقیق مشترکی که انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که مردها عموما زنهایی را ترجیح می دهند که از برقراری رابطه جنسی کوتاه مدت رویگردان نیستند. در حالی که زنها مردانی را ترجیح می دهند که بتوانند با آنها رابطه ای طولانی برقرارکنند.
در این پژوهش که گزارش آن در ژورنال “تکامل و رفتار انسانی” منتشر شده، چهره ۷۰۰ نفر که بین ۲۰ تا ۲۹ سال سن داشته اند بررسی شده است.
محققان می گویند که افراد می توانند با در نظر گرفتن بعضی ویژگیهای ظاهری و با توجه به نوع رابطه ای که ترجیح می دهند داشته باشند، شریک زندگی شان را آگاهانه تر انتخاب کنند.
در این پژوهش به داوطلبان شرکت کننده در تحقیق، تصاویری از چهره های زنان و مردانی از گروه سنی یاد شده نشان داده شد و بعد آنها می بایست عکس فردی را انتخاب کنند که به اعتقاد آنها از رابطه ای کوتاه مدت استقبال می کند.
همچنین از شرکت کنندگان خواسته می شد از میان عکسها، عکس جذابترین فرد را برای رابطه ای کوتاه یا طولانی انتخاب کنند و بگویند که کدام چهره از نظر آنها زنانه تر یا مردانه تر و در مجموع جذابتر است.
داوریهای غریزی
پژوهشگران که عقاید واقعی صاحبان تصاویر را نسبت به روابط عاشقانه، پیشاپیش از طریق پرسشنامه بدست آورده بودند، در مرحله بعد، نظرات شرکت کنندگان را با آنچه در پرسشنامه ها نوشته شده بود مقایسه کردند. این مقایسه آنها را متقاعد کرد که حدس و گمان بسیاری از شرکت کنندگان درست بوده و حس غریزی آنها به آنها راست گفته است.
زنهایی که با ایجاد رابطه کوتاه مدت مشکلی نداشته اند، معمولا از نظر شرکت کنندگان جذاب بوده اند.
بر اساس قضاوت شرکت کنندگان در این تحقیق، مردانی که روابط کوتاه مدت را ترجیح می دهند اغلب کسانی هستند با ظاهری مردانه، چانه برآمده، بینی درشت و چشمهای ریز.
دکتر لیندا بوتروید، استاد دانشکده روانشناسی در دانشگاه دورهام به بی بی سی گفته است: “این مطالعه نشان می دهد که ما می توانیم در روابط مان با دیگران از قضاوتهای غریزی خود استفاده کنیم. این قضاوتها همیشه درست نیستند اما راهنمای مفیدی هستند.”
دکتر بوتروید یادآور شده که برداشت اولیه آدمها نسبت به هم بر اساس ویژگیهای ظاهری شان، تا حدی در ارزیابی آنها از فردی که می خواهند با او رابطه عاشقانه داشته باشند و یا فردی که او را به چشم رقیب عشقی خود می نگرند، تاثیرگذار است.
محققان می گویند که افراد می توانند با در نظر گرفتن بعضی ویژگیهای ظاهری و با توجه به نوع رابطه ای که ترجیح می دهند، شریک زندگی شان را آگاهانه تر انتخاب کنند.
دکتر بن جونز، استاد دانشگاه ابردین که ازمحققان این پژوهش بوده است می گوید: “بسیاری از مطالعات پیشین نشان داده است که بخش عمده ای از قضاوتهای مردم نسبت به دیگران، از قضاوت راجع به سلامت افراد گرفته تا میزان برونگرایی و درونگرایی آنها، بر اساس چهره انجام می شود.
اما این اولین مطالعه ای است که نشان می دهد مردم در نوع رابطه عاشقانه ای که خوشایند آنها باشد، نسبت به ویژگیهای چهره فرد مورد نظرشان حساسند.”
بر اساس یافته های این تحقیق، زنها از مردانی که در روابط جنسی بی بند و بارند رویگردان هستند و این نوع مردها را نه برای رابطه ای موقت و نه رابطه ای بلند مدت، جذاب نمی دانند.
وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟ با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید.
"اگر ندیده بودمت، دوستت نمی داشتم. اگر دوستت نداشتم، عاشقت نمی شدم. اگر عاشقت نشده بودم، دلم برایت تنگ نمی شد. اما همه این کارها را کردم، می کنم و خواهم کرد."
درد دوست داشتن کسی که هیچ علاقه ای در قلبش به شما احساس نمی کند، نابودتان می کند. شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که می خواهید، این احساسات قوی تر هم می شوند.
بیشتر آدم ها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند روزگار می گذرانند اما این امیدها هیچ وقت به واقعیت بدل نمی شوند و آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای می گذارند. عشق نافرجام را همه ما احتمالاً تجربه کرده ایم. منتظر وصال یک عشق شدن ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته باشد. با اینکه به نظر دشوار می آید اما فراموش کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که می توانید انجام دهید.
وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟
واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس می کنیم که آن فرد تنها کسی است که می تواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمی توانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمی توانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید می توانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد.
پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث می شود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.
فراموش کنید: برهم خوردن یک رابطه عاطفی سخت ترین قسمت است. تا می توانید گریه کنید، بعد همه عکس ها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان می آورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او می اندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان می کنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت می برید. این کار باعث می شود دیگر در مورد آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید.
عاشق شوید: اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمی گذارد. به جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد می گیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.
عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کرده اید و به نظر می رسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا می شوید که می تواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.

میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
""بقیه ی شعر و متن ها در ادامه ی مطلب""
ادامه مطلب...

● عشق رگ ها را باز میکند.
تحقیقات نشان دادهاند که عشق و دوست داشتن تشکیل پلاکها را در رگها کاهش میدهند. در تحقیقی به تعدادی خرگوش کلسترول خوراندند و تعدادی از آنها محبت را تجربه کردند، محققان دریافتند که در این دسته خطر حمله قلبی و تصلب شرایین کاهش داشته است.
● با عشق ایمن شوید.
محبت پر قدرت ترین تجربه احساسی است، و مطالعات نشان میدهد که وقتی محبت را احساس میکنید، تعداد زیادی سلولهای ایمنی و اندورفین تولید میشود. حتی تماشای یک فیلم رومانتیک و عاشقانه، سبب افزایش ایموگلوبین میشود.
● با افرادی که دوست دارید در تماس باشید.
تماس با انسانها، به عنوان یک تکنیک قوی، تولید اندورفین، هورمون رشد و DHEA را افزایش میدهد و از طرف دیگر استرس را کاهش میدهد. در حقیقت بیمارانی که با افراد دیگر در تماس میباشند، نسبت به بیمارانی که تنها میباشند زودتر بهبودی مییابند. بنابراین برای یکدیگر پیام عاشقانه بفرستید، یکدیگر را در آغوش بگیرید و سبب بهبودی سلامت همدیگر بشوید.
● افزایش عمر با محبت به خانواده
افراد پیر یا صد ساله توسط خانواده هایشان دوست داشته و گرامی داشته میشوند. طبق مطالعات، افرادی که زندگی شادی دارند، کمتر دچار بیماری میشوند و عمرشان هم افزایش پیدا میکند. یک رابطه معنادار با خانواده به طور خودکار به وجود نمیآید، بلکه باید برای آن تلاش کرد و سپس آن را نگه داشت.
اگر برای روابط خود در خانواده اهمیت قائل شوید، احساس عشق، محبت و تعلق خاطر در خانواده به وجود میآید. در خانواده خود، اعتماد، کمک به یکدیگر، عشق، صلح و صفا، گوش دادن به حرفهای طرف مقابل، انسانیت، صداقت و عدا لت را حکمفرما سازید.
● افزایش عشق در زندگی
اگر عشق با سلامتی برابر است، چگونه آن را آشکار سازیم؟ باید برای آن وقت و انرژی به کار ببرید. راههای عشق ورزیدن به معشوق خود را بیاموزید. برای نمونه یک غذا بپزید یا ظروف را بشویید. یا یک کارت پستال برای وی بفرستید تا به این طریق او را خوشحال کنید. نیازی نیست که پول زیادی صرف کنید، بلکه باید نشان دهید که مواظب وی هستید و او را تحسین میکنید. باید محبت خود را ابراز کنید. امیدوارم به نتایج مثبتی در زمینه عشق ورزیدن به طرف مقابل خود، برسید.
ایران ناز
|
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار !
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو !
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ،
... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام !
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو !
حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
تبادل لینک هوشمند  ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.
|